نشد...
نشد یک لحظه از یادت جدا؛ دل… زهی دل! آفرین دل… مرحبا دل… ●♪♫ ز دستش یک دم آسایش ندارم؛ نمی دانم چه باید کرد با دل…؟ ●♪♫ هزاران بار منعش کردم از عشق؛ مگر برگشت از راه خطا دل؟! ●♪♫ به چشمانت مرا دل مبتلا کرد؛ فلاکت دل! مصیبت دل! بلا دل! ●♪♫ از این دل؛ دادِ من بستان خدایا! ●♪♫ ز دستش تا به کی گویم؛ خدا دل؟ ●♪♫ درون سینه آهی هم ندارم؛ ستم کش دل؛ پریشان دل؛ گدا دل! ●♪♫ به تاری گردنش را بسته زلفت؛ فقیر و عاجز و بی دست و پا دل… ●♪♫ بشد خاک و ز کویت برنخیزد؛ زهی ثابت قدم دل، با وفا دل… ●♪♫ ز عقل و دل دگر از من مپرسید! چو عشق آید؛ کجا عقل و کجا دل؟! ●♪♫ تو لاهوتی ز دل نالی؛ دل از...
نویسنده :
سایه
23:46